سادگانه

ساخت وبلاگ
از نظر من جذاب ترین و هیجان انگیر ترین بخش از ماجرای متولد شدن یک نوزاد،انتخاب اسمش است.

پیش خودم حدسهایی میزنم و ته دلم میخواهد در نهایت اسمی بشنوم که غافلگیرم کند.

سه روز پیش دختر کوچولویی در فامیل مادری متولد شد.

اسمش را گذاشته اند ، فردوس!

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 155 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

نمیدونم چطو شده امسال شب تولدم ذوق شعر و عشقم گل کرده.

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 178 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

امشب با پوشیدن یکی از گردنبندای محبوبم و سر کردن چادر مشکی محبوبم که روش طرح مخمل داره و خال خال سفید و با خوردن کیک و نارنگی و موز و با خندیدن به کارای دخترکوچولوی فامیل و ...

شب تولد خوب و دوس داشتنی ساختم واسه خودم :)

+ میدونی...من چون این روز واسه خودم اینهمه خاص و فوق العاده و عجیب غریبه فک میکنم بقیه هم همین حسو دارن.بخاطر همین وختی روز تولدم دعوام میکنن یا باهام جروبحث میکنن یا از دستم دلخور میشن یا هرچی،دلم میگیره.ینی راسیاتش پیش خودم میگم خب حالا یه امروز حداقلش روز منه.

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 207 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

راسی این روزشمارمه.که البته حالا دیگه همه خونه هاش رنگیه.

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 187 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

وختی تلفن داشت بوق میخورد و منتظر بودم که پسرعمو جواب بده و بگه درمورد هاردم چه خبر شده،پیش خودم فک کردم یا امروز یه هدیه تولد توپ میگیرم از خدا یا تبدیل میشه به یکی از غمگین ترین روزای تولدم. و خب راستش اصلا دلم نمیخواس امروز چیزی انرژیمو ازم بگیره.بخاطر همین یه بار خواستم قطع کنم و فردا زنگ بزنم.اما اینکارو نکردم. خب در کمال خرسندی باید بگم که هاردم شامل گارانتی شده و یه نو شو بهم میدن. اما در مورد برگردوندن اطلاعات گفتن هزینه ش 150 هزار تومن میشه.و مقدار اطلاعات فرقی نداره.هرچقدرش که برگرده همینقدر میشه. و من نمیدونم این هزینه رو بکنم تا تقریبا همه چیز برگرده سرجای اولش و از اون اضطراب خلاصی پیدا کنم یا بیخیال بشم و یه زندگی دیتایی تازه رو شروع کنم؟ + در واقع اصلش اینه که نمیدونم اون اطلاعات چقدر واسم ارزش دارن. سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 173 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

30 آبان 95 ؛ 18:55 فردا در هجدهمین ایستگاه منتظرت خواهم بود با چمدانی که هرچه می گذرد خالی تر می شود و با چشمانی که هر چه می گذرد مشتاق تر فردا تمام روز را روی نیمکت ایستگاه منتظر میمانم سرم را پایین می اندازم و چشم چشم میکنم دنبال کفشهایی که جلوی نیمکت توقف خواهند کرد فردا که می آیی آبی بپوش که وقت غروب،آسمان تمام نشود...   2 آذر 95 ؛ 00:37 قطار نوزدهم هم رسید و تو نیامدی و من هی پا سست کردم کنار ریل هی به عقب برگشتم دریغ حتی عابری را با تو اشتباه نگرفتم و سوت قطار چقدر زودتر از همیشه نواخته شد و ایستگاه هجدهم چه تند در پنجره های کوپه می دوید سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 180 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

چن روزه که دنبال اسم و رسم آهنگ محلی سریال هشت و نیم دقیقه میگشتم.همین الان یافتمش :)

به زبون کرمانجی ه و به شدت زیباست.

دومان - محسن میرزاده

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 172 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

روزی هشصد و هفتاد و چار بار نظرم راجب موهام عوض میشه.

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 174 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

میدونی...

نمیدونم.

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 174 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39

کاش ادم وختی خودش نوجوون بود میدونست که تحمل نوجوونا چقد سخته و چقد همه صبوری میکنن در برابرشون.

حتا شاید همین الان همه ی خونوادم در حال تحمل کردنم باشن.

سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 167 تاريخ : شنبه 6 آذر 1395 ساعت: 2:39